

2
کاچی زواره، یک نوستالژی خوشمزه
منتشر شده در 1403/03/09
شبهای زمستان شبهای دورهمی خانه مادربزرگ بود.هر وقت به خانهاش میرفتیم قابلمه کاچی زوارهایش روی گاز در حال پخت بود.بوی گوشت و پیاز تفت داده شده به همراه ادویهها دل را مالش میداد و خدا خدا میکردیم هرچه زودتر غذا پخته شود.
مردم شهر زواره همه یک رنگ بودند تا ابرها درآسمان پدید میآمدند و برف شروع به باریدن میکرد به فکر پخت کاچی زواره ای میافتادند.خانه مادربزرگ هم شامل این رسم دیرینه که از نیاکانش به او ارث رسیده بود میشد و همچنین باعث شور و هیجان در دلهای ما که قرار است باز هم داخل خانه مادربزرگ پایه دار قالیاش گرداگرد هم جمع بشویم به صرف یک وعده کاچی.
آفتاب که غروب میکرد ما بچهها پشت پنجره اتاق جای میگرفتیم و در انتظار پدر و مادرهایمان بهر تماشای برف میشدیم تا رفته رفته سر و کله آنها پیدا شود.هر کدام بعد از کار و مشغلههای بیرون خود را به خانه مادربزرگ میرساندند و بعد با یکدیگر گرم اختلاط و خوش و بش میشدند تا وقت خوردن کاچی برسد.
غذایی که هنوز هم برای ما همان طعم شیرین خیال کودکی در یک روز برفی را دارد چرا که برای ما یادآور دورهمیهای خانوادگی میباشد. وقتی که خانه مادربزرگ جمع میشدیم و از کوچک و بزرگ دور سینیهای گردی که پر شده بود از کاچی به همراه کشک و پیاز داغ و گوشت مینشستیم و از این غذای شاید ساده اما نهایت لذت را میبردیم.
برف چند سالی هست که دیر به دیر شهر ما را سفید پوش میکند.چه بشود که گاهی منت بر ما بگذارد و سری به ما بزند. اما همین که آسمان ابری و هوا سرد شود ما هر کجا که باشیم خود را وعده میگیریم برای نوستالژی اعجاب انگیز خانه مادربزرگ و دوباره صحنه نشستن کنار یکدیگر و قابلمه کاچی روی گاز تکرار میشود. یادتان باشد شما هم یک وعده کاچی به خود و جمع خانوادگیتان بدهکار هستید پس خود را مهمان کنید.
زواره
غذای محلی
دستور پخت
